تبلیغات
سيب
توبه من خندیدی ونمی دانستی
من به چه دلهره ای از باغ همسایه
سیب رادزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تودید
غضب الوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست توافتاد به خاک
وتو رفتی وهنوز
غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ماسیب نداشت
تعداد بازديد : 380
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب